نه به اون وقتایی که منتظرم تا بیای بخونی و نظر بزاری
نه به امشب ....
من دیگه حرفی ندارم
ینی اصن موندم یه لحظه
داشتم همین متن قبلیو مینوشتم تموم که شد اومدم بیام بیرون
دیم زده 2 تا نظر
باز کردم O_O
همین 020 خودمونه که
ساعتشو نگا گردم بازم O_O
مال همین چن دقیقه پیش بوده
ینی دیگه واقعا حرفی واسه گفتن ندارم
من اینجا در این سوی شهر
تو هم آنجا در آن سوی شهر
اما
هردو دلمووووون در یک سوی شهر
خدایا به برکت همیییییین شب عزییییییز خودت مواظب اینجور دوستیاااااااا بااااااااااااش
واقعا اینجور دوستیا قابل
س
ت
ا
ی
ش
ه
ینی دیگه واقعا چقد نزدیکیه ذ.ه.ن
نه چقد
هییییییییییییییی
فاطمه عزییییییییزم پییییش به سوی امتحانات
با یه دل پر از امید
با اعتماد به نفسی به بلندیه سقفه یه تالار
با ذهنی خالی از افکار بیهووووووده
با اعماد و توسلی بزرگ به خدای مهربوووووووون
خدایا خووووودت کمکون کن
دیگه باید بنویسم : shr020
بلی بلی
ذهن ها عجیب به هم نزدیکه...
خداکنه همینطوری هم بمونه:)
فدات یرگه