نوشته های ذهن خسـتـــــــــــــــــه من
نوشته های ذهن خسـتـــــــــــــــــه من

نوشته های ذهن خسـتـــــــــــــــــه من

همه چی آنجاست.....

من اینجا تو هم اینجا 020 & shr

نه به اون وقتایی که منتظرم تا بیای بخونی و نظر بزاری

نه به امشب ....

من دیگه حرفی ندارم

ینی اصن موندم یه لحظه

داشتم همین متن قبلیو مینوشتم تموم که شد اومدم بیام بیرون

دیم زده 2 تا نظر

باز کردم O_O

همین 020 خودمونه که

ساعتشو نگا گردم بازم O_O

مال همین چن دقیقه پیش بوده

ینی دیگه واقعا حرفی واسه گفتن ندارم

من اینجا در این سوی شهر

تو هم آنجا در آن سوی شهر

اما

هردو دلمووووون در یک سوی شهر

خدایا به برکت همیییییین شب عزییییییز خودت مواظب اینجور دوستیاااااااا بااااااااااااش

 واقعا اینجور دوستیا قابل

س

ت

ا

ی

ش

ه

ینی دیگه واقعا چقد نزدیکیه ذ.ه.ن

نه چقد

هییییییییییییییی

 فاطمه عزییییییییزم پییییش به سوی امتحانات

با یه دل پر از امید

با اعتماد به نفسی به بلندیه سقفه یه تالار

با ذهنی خالی از افکار بیهووووووده

با اعماد و توسلی بزرگ به خدای مهربوووووووون

خدایا خووووودت کمکون کن

دیگه باید بنویسم :                      shr020

یه روووووز خییییلیییی گرم

امروز صبح با ماشین رفتم دانشگاه

وبماند که مقداری هم معطل دوست عزیییییز شدیم که اوشون طبق عادت همیشگیش خاب مونده بود

کلاسا به خوبی وشلوغیه همیشگیشون برگزارشد

کلاس حلت معادلاتم که بماند دیگه

نه مثه اینکه باید اینجا ثبت کنم که چی شد

هیچی همونطور که همه میدونن یک کلاس عادی تو دانشگاه حداکثر یک ساعت و چهل دقیقه اس

اما از اونجایی که کلاس معادلات یک کلاس عادی نیس قشنگ دوساعتئ کامل باید سرکلاس باشی

اینجوریاس دیگه

حالا باز بدترش اینه که هیچ کدوم از آقایووووووون کلاسمون هیییییچ اعتراض یا ناراحتیی از خودشون نشون ندادن وتا ساعت 12 و 5 دقیقه مثه..... سرکلاس نشسته بووووووودن

این از صبح بعدشم که باز حلت داشتیم ینی رسما این ترم. این معادلات سه واحدی خیییییلیییی بییییییشتر از یه درس چهار واحدی ماروسرکلاس نگه داشت اما انصافا جزوه هاش کاملو عالییییییه

سراین کلاسم که شیرین کاریه عطیه حان مایه ی خنده کل کلاس شد <تا باشه از این شیرین کاریا>

بعدشم که جشن عالییییییه دانشگاه با سارای عزیییییز

رفتم دنبالش جای در باهنر بعدشم که جشنه با یه مجریه عالیییییی

انصافا خییییلیییی خنده دار

البته جای 020و عطی +ه نیز خالی بوووود

قرار گزاشتیم با سارا که زیاد تعریف نکنیم از جشن که دلشون نسووووووزه

اینقده خ.ن.د.ی.د.م که نگو تا حالا خنده ی سارا رئ تا این حد ندیده بودم

دم همشون گررررررم واقعا عالیییییییی بود

بزرگترین عکس سلفی و هوا کردن بالن از برنامه های دیگه ی جشنه بود

بعدشم که لذت بردن از جمع خانواده و دییییدن سریال شمعدووووونی

خییییلیییی هوا گرم بود من که دیروزش رفته بودم حموم باز دوباره نصفه شبم رفتم حموم

کلا این روزا حموم بیشتر از اتاقم میرم

نمدونم دیگه هنوز که تابستون شروع نشده وضعیت اینجوریه

خدا به خیر بگذرونه تیر و مردادو ....

اما انصافا تو خونه با وجود اسپیلت اصلا اصلا گرمایی احساس نمیشه .....

و بازم میگم

همه چی خوووووبه خووووووبه

و خدایا شکرت


                                                                                   msh.shr  

حرف بقیه رو بییخیال D:

بله واقعا حرفای بقییییه رو بیخیال

اصلا مگه ما برا بقیه زندگی میکنیم؟؟؟

پس 

قطعا نباید حرفاشونم برامون مهم باشه 

به قول خوووودم

گ

و

ر

ب

ا

ب

ا

ش .....

تو زندگیت باید چن نفرو انتخاب کنی

این افراد برای تو با بقیه فرق دارن

این افراز ویژگیاشون باتو میخونه

اعتقاداتشونو قبول داری 

رفتارشونو میپسندی

طرز فکرشون منطبق با ایده آل های خودته

و.....

پس به جز حرفایی که این افراد بت میزنن بقیه حرفارو باید به روش زیر باهاشون عمل کنی:

طرف عزییز و قابل احترام یه چیزی بت میگه

اولش ناراحت میشی واینم طبیعیه....

بعدش به حرفش فک میکنی اگه حرفی رو که زده بود قبول داشتی

سعی در اصلاح رفتار خودت میکنی....

اما اگهواز این نیش و کنایه های همیشگی بود که

اول اینو تو پرانتز بگم:((اگه دیدین افرادی هی بهتون تیکه میندازن یا قلمبه سلمبه میگن 

با قاطعیت میگم ا.ف.ت.خ.ا.ر کنیییین 

چون شما یه ویژگی یا یه رفتار یا یه چیزه خاصی دارییین که اونا بهتووون حسودیشون میشه

ومیخان از این طریق یه مقداری خودشونو خالیییی کنن.....))

عجب پرانتزی بود....

خب وقتی از این نوع حرفاروشنیدین خیییلییی عادی وریلکس:

<<<<LAUGH AND CROSS>>>>

خییییلیی روش خووووبیه 

من جدیدا یکی از دوستام بم گفته ....

متشکرم از دوست عزییییییزم

اینکارو که بکنی انگاری اصلا هیچیو نشنیدی....

تجربه کردما....

من الان اینجا

تو در آن سوی.....

همه چی خوووبه خووووبه

خدایا شکرت.....



                                             ;))      mSH.SHr  

اولین امتحان ترم دو

خب بالاخره داره کم کم بوی امتحانات به مشام میرسه....

فردا اولین امتحان ترم دو را مثه مرررررررد خاهیییم داد

به نظرم خیییلییی زوود گذش

آزمایشگاه فیز 2هم خودش حکایتی داش

از دیر رفتن سرکلاس 

تا حرف زدن

تا آخرین نفر انجام دادن آزمایش

تا گیییییج کردن استاد عزیییز

خخخخخ

اصن یاد این کارامون که میفتما خنده ام میگیره:

وصل بودن یک سر سیم به هوا

برداشتن حالت موج سینوسی

کخ ریختنای فاطمه به همه وسایلا

گزارشکارامون

اما خداوکیلی آزمایش آخرو زووود انجام دادیم 

اما بماند که بازم نفر آخر بووودیم

امروزم که کوووچکی دنیا قشنگ بم ثابت شد.....

ای خدا......

الانم که جزوه جلوم بازه 

فاطمه ام داره میخونه

خدایا به قول فاطمه به امیییید خووودت

به سانس اقبال اعتقادی ندارم

اما به نظرم ش.ا.ن.س با ما یار خاهد بوووود .....

الان آزمایش شارژو د شارژم

دیگه کم کم باید بخابم .....

تادرووودی دییییگر بدرووووود

                                                 (( :    mSH.SHr 

یه روز که ثبت شد تو ذهنم

امروزم یه روز خاطره انگیز بود

از صب که صد بار به فاطمه زنگ زدم تا باهم مثه همیشه بریم سر کلاس تا بیروووون انداخته شدن ما توسط استااااااد عزییییز

حال همه را به طور مختصر ومفید شرح میدهم:

صب طبق عادت همیشگی هندزفری تو گوشم بود 

دیشب تا ساعتای سه بیدار بودم وطبق عادت همیشگی به کارای هفته پیشم فک میکردم.....

و به خاطر همینم صب یه مقداری دیییییر بیدارشدم

و مامان عزیییزمم در حال درس کردن صبحانه 

بابا هم که تهران بود

گوشیم فقط 15% ش داره.....

هیچی دیگه تا حاضر شدم شد سااتای هفت و سی و پنج

به قدری دیر شده بود که از خیر صبحونه گذشتم 

اومدم میزو جمع نم که دیدم 

آخ جوووووون شییییر موز مامانم برام گذاشته اونم دو لیواااااان 

هر دو تا لیوانه تو یه نفس خوردم

تا رسیدم ایستگاه مترو ده دقه هش بود 

قیافه من :|

استاد :/

عطی :))

فاطمه هم که در خاب ناز بود

سعی کردم بر اعصاب خووود مسلط باشم

تو دلم گفتم پس هنوز فاطمه نرسیده که بم زنگ نزده 

خوشال و شاد و خندان بقیه آهنگا رو مروووور کردم

تا رسیدم به در شمالی 

زنگیدم خاموش بووووودد

من:/

فاطمه ^_^

بدو بدو اومدم سرکلاس 

هیچی دیگه 

.......

اما

عطی برام د.ل.م.ه آورده بود 

من ^_^

عطی :))

استاد :|

اییییششش سر همین کلاس بود که باس به یه نفر چن بار متذکر میشدم که

تو خ.ووووووووو.ب.ی 

اما خب .....

دیگه بقیه اش خیییلییی طولانیه

الان 

من 

تو حال نشستم

همه خاب

همه چی خووووبه خوووووبه 

فک کنم یه مقداری زیاد شد 

                                            :))    mSH.SHr